تاریخ انتشار : ۱۳۸۷/۷/۲۴
در یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ برابر با ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ میلادی گروهی تروریستی به سفارت ایران در لندن حمله کردند که منجر به گروگانگیری شش روزهای شد که در نهایت با شهادت دو نفر از کارمندان و زخمی شدن کاردار وقت سفارت کشورمان این قائله تروریستی به پایان رسید.
روزنامه “ایندیپندنت” در ۲۴ فوریه ۲۰۰۷ گزارشی با عنوان “چگونه مارگارت تاچر نخست وزیر اسبق انگلیس بحران تسخیر سفارت ایران را مدیریت کرد” منتشر کرد و نوشت: این سند محرمانه دولت انگلیس از اشغال سفارت ایران نشان دهنده جزئیاتی است که چگونه دولت “مارگارت تاچر” به بحران شش روزه اشغال سفارت ایران در لندن رسیدگی کرد.
این روزنامه انگلیسی نوشت: اشغال سفارت ایران در خیابان “نایتبریج” لندن در ساعت ۱۱:۲۶ صبح ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ هنگامی آغاز شد که شش فرد مسلح به زور وارد ساختمان پنج طبقه سفارت شده و ۲۶ نفر را از جمله “تریور لاک” افسر پلیس محافظ بیرون ساختمان و دو خبرنگار شبکه خبری “بیبیسی” را که برای اخذ روادید مراجعه کرده بودند، گروگان گرفتند.
ایندیپندنت در ادامه افزود: اشغال سفارت ایران پنجم ماه مه ساعت ۷:۲۳ صبح هنگامی که پلیس (sas) به ساختمان آن حمله کرد و ۱۹ نفر از ۲۰ گروگان باقیمانده را نجات داد و پنج نفر از گروگانگیران را کشت، پایان یافت.
به نوشته این نشریه انگلیسی، حمله آزادسازی سفارت ۱۵ دقیقه طول کشید و این عملیات آزادسازی “نیمراد” نام گرفت و به طور مستقیم در برنامه تلویزیونی “بنک هالیدی ماندی” برای مردم انگلیس پخش شد.
اینیدپندنت در ادامه نوشت: این سند رسمی که برای وزارت کشور انگلیس و چند ماه پس از اشغال نگاشته شد و براساس “قانون آزادی اطلاعات” منتشر شد، به شرح وقایع درباره اینکه چگونه پلیس و وزرای انگلیس به حل صلح آمیز اشغال سفارت ایران مصمم بودند، میپردازد.
این روزنامه انگلیسی بر اساس این سند محرمانه افشا ساخته است که گروگانگیران در عراق آموزش دیده بودند و به دنبال بدنام کردن دولت ایران بودند.
تاریخ: ۱۳۸۷/۷/۲۴
در یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ برابر با ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ میلادی گروهی تروریستی به سفارت ایران در لندن حمله کردند که منجر به گروگانگیری شش روزهای شد که در نهایت با شهادت دو نفر از کارمندان و زخمی شدن کاردار وقت سفارت کشورمان این قائله تروریستی به پایان رسید.
روزنامه “ایندیپندنت” در ۲۴ فوریه ۲۰۰۷ گزارشی با عنوان “چگونه مارگارت تاچر نخست وزیر اسبق انگلیس بحران تسخیر سفارت ایران را مدیریت کرد” منتشر کرد و نوشت: این سند محرمانه دولت انگلیس از اشغال سفارت ایران نشان دهنده جزئیاتی است که چگونه دولت “مارگارت تاچر” به بحران شش روزه اشغال سفارت ایران در لندن رسیدگی کرد.
این روزنامه انگلیسی نوشت: اشغال سفارت ایران در خیابان “نایتبریج” لندن در ساعت ۱۱:۲۶ صبح ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ هنگامی آغاز شد که شش فرد مسلح به زور وارد ساختمان پنج طبقه سفارت شده و ۲۶ نفر را از جمله “تریور لاک” افسر پلیس محافظ بیرون ساختمان و دو خبرنگار شبکه خبری “بیبیسی” را که برای اخذ روادید مراجعه کرده بودند، گروگان گرفتند.
ایندیپندنت در ادامه افزود: اشغال سفارت ایران پنجم ماه مه ساعت ۷:۲۳ صبح هنگامی که پلیس (sas) به ساختمان آن حمله کرد و ۱۹ نفر از ۲۰ گروگان باقیمانده را نجات داد و پنج نفر از گروگانگیران را کشت، پایان یافت.
به نوشته این نشریه انگلیسی، حمله آزادسازی سفارت ۱۵ دقیقه طول کشید و این عملیات آزادسازی “نیمراد” نام گرفت و به طور مستقیم در برنامه تلویزیونی “بنک هالیدی ماندی” برای مردم انگلیس پخش شد.
اینیدپندنت در ادامه نوشت: این سند رسمی که برای وزارت کشور انگلیس و چند ماه پس از اشغال نگاشته شد و براساس “قانون آزادی اطلاعات” منتشر شد، به شرح وقایع درباره اینکه چگونه پلیس و وزرای انگلیس به حل صلح آمیز اشغال سفارت ایران مصمم بودند، میپردازد.
این روزنامه انگلیسی بر اساس این سند محرمانه افشا ساخته است که گروگانگیران در عراق آموزش دیده بودند و به دنبال بدنام کردن دولت ایران بودند.
بر اساس این سند، افراد مسلح که خود را “نهضت انقلاب دموکراتیک برای آزادی عربستان” نامیدند، تقاضاهایی از جمله خودمختاری استان نفت خیز خوزستان در جنوب ایران و آزادی ۹۱ زندانی سیاسی شدند.
در بخش دیگری از این اسناد به چگونگی روابط میان مذاکرهکنندگان و “عون علی محمد” ۲۷ ساله رئیس گروگانگیران که با نام “سالم” در این اسناد از آن یاد شده، اشاره شده است.
در ادامه این اسناد محرمانه آمده است: به دلیل اینکه پلیس خط تلفن سفارت را در روزهای اول بحران قطع کرده بود، خط تلفن دیگری برای سفارت تهران برقرار شد و سالم تدریجا تقاضاهای خود را کاهش داد تا جائیکه به پلیس اعلام کرد مایل است در مقابل سفرای کشورهای عربی خود را تسلیم کرده و در حاشیه امنیت از فرودگاه “هیترو” پرواز کند.
“مصطفی کرکوتی” که یکی از پنج گروگانی بود که پیش از حمله پلیس به سفارت آزاد شد به پلیس درباره اینکه وی و “تریور لاک” افسر پلیس محافظ بیرون ساختمان چگونه سالم را تشویق به تسلیم شدن میکردند، توضیح داد.
این گزارش محرمانه میافزاید: آنها درباره تسلیم شدن صحبت کردند و لاک پیشنهاد داد تا تمام اسلحههای گروگانگیران را در یک جعبه جمعآوری کرده و آنها را به بیرون بفرستند.سالم نیز اعلام کرد که آنها [گروگانگیران] اکنون به تمام تبلیغاتی که میخواستند دست یافتند و به دنبال راهی برای بیرون رفتن از این مخمصه هستند زیرا تمایلی به مردن ندارند.
بر اساس قسمتی از گزارشی که در روزنامه ایندیپندنت آمده بود بخشهای زیادی از اسناد محرمانه فوق از جمله تمام جزئیات حمله پلیس سانسور شده بود.همچنین بخشی از جزئیات مربوط به تجهیزات استفاده شده توسط پلیس و مقررات دخالت سربازان در این بحران گم شدند.
برخی از این سربازان بعد از ختم بحران سفارت ایران در لندن به دلیل ابهام در کشته شدن دو نفر از گروگانگیران مورد بازجویی قرار گرفتند.
در پایان اشغال سفارت ایران برخی از گروگانهای زن سعی داشتند تا “فوزی نژاد” یکی از گروگانگیران را نجات دهند. وی قرار بود سال ۲۰۰۷ میلادی از زندان آزاد شود.
این گزارش ۱۲۰ صفحهای نشان میدهد مذاکرات با سلیم شکست خورد زیرا دولت انگلیس اجازه خروج گروگانگیران را صادر نکرد و از سوی دیگر تسلیم شدن آنها در حضور سفرای عرب را نپذیرفت.
در عوض کار اشغال سفارت ایران هنگامی پایان یافت که “عباس لواسانی” وابسته مطبوعاتی سفارت درست چند لحظه پیش از ساعت ۷ صبح روز ششم اشغال سفارت به دست گروگانگیران کشته شد و جسدش به بیرون از ساختمان پرتاب شد.
در ادامه این گزارش به نقل از پلیس آمده است: آن جسد متعلق به یک مرد ایرانی بود و مشخص بود که به تازگی کشته نشده است.
این سند محرمانه میافزاید: وزارت امور خارجه انگلیس در آن زمان دو سند را در اختیار مقامات ایرانی که پس از آغاز حمله به سفارت به لندن آمده بودند، قرار داد.یکی از آن سندها شرایط حمله را شرح میداد.
در صفحات اولیه سند ۱۲۰ صفحهای فوق آمده است: از صورت جلسه دیدار آقای “اندرو” با کمیسر پلیس لندن در روز ۳۰ ژوئن ۱۹۸۰ آشکارا مشخص است که پلیس لندن درباره سند رسمی [اشغال سفارت] و کمک پلیس به آن تردید داشته است.
در ادامه فرد مسئول نگارش این سند که “فیلیپا درو” نام دارد مینویسد: من دیروز گفتگوی مفیدی با “دیلو” معاون کمیسر درباره شکل و محتوای این سند داشتم.
در این گفتگو بیان شد که این روشن است که کمکها از طرف بخشهای مختلف پلیس لندن مورد نیاز است.
به عنوان راهی برای برطرف کردن تمام شکهای باقیمانده که ممکن است کمیسر داشته باشد و برای بر شمردن کمک وی، آقای دیلو پیشنهاد داد که نامه ای به کمیسر نوشته شده و هدف از نگارش این سند رسمی توضیح داده شود.
در بخش دیگری از این اسناد که شامل تعداد فراوانی نامههای محرمانه است به عدم همکاری پلیس لندن برای حل بحران شش روزه اشغال سفارت ایران در لندن اشاره شده است.
در یکی از این نامهها که در تاریخ یک دسامبر ۱۹۸۰ به امضای “دیوید هیتون” رسیده است این چنین آمده است: من با خانم “کارول لین” درباره یادداشت ۲۸ نوامبر وی درباره عدم همکاری پلیس لندن گفتگو کردهام.
وی در نامهای دیگر خطاب به خانم لین مینویسد: ما دیروز گفتگویی درباره عدم همکاری پلیس لندن با شما داشتیم.
هیتون در ادامه نوشت: دیروزعصر با آقای “کاوانگ” صحبت کردم. وی گفت ما مشتاق دریافت کمکهای کتبی و تکمیل این سند محرمانه پیش از آنکه افکار عمومی آن را از یاد ببرند، هستیم.
در نامه دیگری هم که از طرف دفتر کابینه و با مهر محرمانه و با موضوع “تسخیر سفارت ایران” از طرف سرهنگ “الکساندر” خطاب به خانم “لین” آمده است: علاوه بر نامه ۱۵ سپتامبر “هیدن فیلیپس″ به “ریچارد هیستی-اسمیت”، اکنون چهار نسخه از بخش اول گزارش تسخیر سفارت ایران را ضمیمه کردهام.
این ضمیمه شامل وقایع دو روز اول تسخیر سفارت ایران است.گزارش روز سوم و چهارم در حال تایپ است و آن را فردا ارسال خواهم کرد.مابقی یعنی گزارش روز پنجم و ششم مدت کوتاهی پس از آن ارائه خواهد شد.
الکساندر درادامه میافزاید: آنچه من انجام دادهام خلاصهای از شرح ماوقعی است که امیدوارم کمترین گسستگی را از جریان اصلی داشته باشد.
در بررسی اسناد محرمانه ۱۲۰ صفحهای اشغال سفارت ایران در لندن نامهای با مهر محرمانه از طرف آقای “فیلیپا درو” خطاب به خانم “کارول لین” نگارش شده که مانند اکثر نامههای این سند منتشر نشده عنوان “سند رسمی تسخیر سفارت ایران” را دارد.
آقای درو در این نامه مینویسد: من در ذیل فایلهایی درباره تسخیر سفارت ایران پیوست کردهام.
با مشاهده سند شماره QPE/80 11/5/21 خواهید دید که بخشهایی از آن را از دفتر کابینه، پلیس لندن، وزارت امور خارجه و وزارت دفاع فراهم کردهایم.
من همچنین با آقا یا خانم … با فراهم آوردن بخشهای فوق درباره … صحبت کردهام. ممکن است این بخشها برای ضمایم فوق محرمانه و تخصصی مفیدتر از قسمت اصلی این سند رسمی باشد. من فهرستی از تماسها و شمارههای تلفن آنها را نیز پیوست کردهام.
این ضمایم همانند شکل این سند رسمی که من آن را مشاهده کردهام شامل یک بخش وقایع نگاری است که اساسا شرح این بحران را مطرح میکند.
فیلیپا درو در ادامه نامه خود آورده است: علاوه بر بخش اصلی گزارش تسخیر سفارت، تصور میکنم این سند رسمی باید دارای ضمائم خاصی باشد.بخشی از این ضمائم عبارتند از رسانهها، سفرا، تجهیزات، اطلاعات و چارچوب قانونی است.
وی در پایان نامه تاکید میکند: امیدوارم شما برای رایزنی درباره هرکدام ازجنبه های این سند رسمی با ما عجله نکنید. در واقع نباید هیچگونه پیش نویس از وزارت کشور بدون تایید آقای فیلیپس معاون وزیر کشور منتشر شود.
در نامه دیگری که سربرگ آن آرم معاونت پلیس لندن را دارد و خطاب به آقای فیلیپس توسط آقای “آر مارش” سرپرست معاونت پلیس لندن نوشته شده آمده است: ارجاع به سند شماره QPE/80 11/5/21 ، موضوع گزارش رسمی تسخیر سفارت ایران.
آقای فیلیپس عزیز، این نامه را برای اطلاع شما از وصول نامه ۱۵ سپتامبر شما که خطاب به آقای کاوانگ معاونت پلیس لندن نوشته بودید و اکنون در تعطیلات به سر میبرد، نگارش شده است.
وی از من خواست تا شما را از این امر مطلع سازم که پلیس لندن برای نگارش گزارش سند رسمی تسخیر سفارت ایران آماده خواهد بود(۱۹دسامبر۱۹۸۰).
در بخش دیگری از این سند به نامهای به تاریخ ۱۰ سپتامبر از سوی فردی به نام “دیوید هیتون” از اداره پلیس انگلیس است خطاب به خانم “کارول لین” یکی از اعضای تیم وزارت کشور است و وی را مامور تدوین این سند رسمی اشغال سفارت ایران میکند.
در این نامه آمده است: «آنچه ما در نظر داریم این است که خانم لین باید سند رسمی اشغال سفارت ایران در آوریل و مه ۱۹۸۰ را به رشته تحریر درآورد. خانم لین یکی از افراد حاضر در تحولات مربوط به این گروگانگیری است و از این رو از دانش و آگاهی لازم برای نگارش این سند رسمی برخوردار است. زمان ۲ ماهه برای نگارش این سند به نظر کافی خواهد بود.»
هیتون همچنین اشاره میکند که در صورت موافقت با این امر خانم لین بتواند کارهای اولیه نگارش این سند را که قرار بود در ابتدا توسط خانمی به نام “فیلیپا درو” انجام شود، از ۱۳ اکتبر ۱۹۸۰ آغاز کند تا پس از اتمام دوره خدمت خانم لین در وزارت کشور که در ماه دسامبر خواهد بود و جانشینی فردی به نام “وبر” به جای وی، ادامه امور مربوط به تدوین سند را به آقای وبر بسپارد.
در نامهای دیگر به تاریخ ۱۵ سپتامبر به نام “جیاچ فیلیپس″ به وزارت دفاع انگلیس آمده است: «در پایان جولای مباحثاتی با خانم درو انجام شد تا اطلاعات وزارت دفاع را در سند رسمی اشغال سفارت ایران بگنجاند. در آن مباحثات با تشکیل کمیسیونی موافقت شد که از وزارت دفاع، یگان SAS تشکیل شده و اطلاعات مربوط به نقش وزارت دفاع در این گروگانگیری و آمادهسازی برای حمله به گروگانگیران را ارایه کند. مقرر شد که این اطلاعات باید تا سپتامبر ارایه شود.»
فیلیپس در ادامه از این وزارتخانه سوال میکند که آیا میتواند از تاریخ ۶ اکتبر در این کار مشارکت داشته باشد و میافزاید: «تاکید ما این است که تدوین این سند رسمی نباید زیاد به طول بینجامد چرا که خاطرهها به زودی از ذهن میروند و کار ما پر مشغله است. از این رو ما امیدواریم که خانم لین بتواند در مدت ۲ ماه کار تدوین این سند را تمام کند و مسئولیتهای خانم درو را برعهده گیرد. اگر با ترتیبات مورد نظر موافقت صورت گیرد خانم لین کار خود را در ۱۳ اکتبر آغاز میکند.»
نامهای دیگر به تاریخ همان روز از سوی فیلیپس به دفتر کابینه نوشته میشود که در آن درباره مشکلات روند تدوین سند رسمی سفارت ایران آمده است: «شما در ۲۵ ژوئن به رابرت اندرو نامهای نوشتید و اعلام کردید که ممکن است مشکلاتی در تدوین نقل اصولی از تحولات گروگانگیری در سفارت تا اواسط اوت داشته باشید. هدف از این نامه آن است که آیا اکنون به اندازه کافی تدوین این شرح ماجرا برای شما اولویت دارد تا ما بتوانیم تا هفته اول اکتبر در ششم آن ماه آنها را دریافت داریم.»
وی در این نامه نیز توصیه میکند مشارکت این دفتر در تدوین این گزارش نباید با وقفه طولانی همراه باشد و در این راستا قرار است خانم لین یکی از اعضای تیم وزارت کشور از ۱۳ اکتبر با گرفتن مسئولیت از خانم درو، به مدت ۲ ماه مشغول تدوین این گزارش باشد.
وی همچنین نامهای دیگر در همان تاریخ ۱۵ سپتامبر برای معاون کمیسر پلیس پایتخت مینویسد و در آن با تشکر از همکاری پلیس در مشارکت در تدوین این سند به ارایه برنامه تدوین این گزارش میپردازد و مینویسد: «در درجه اول ما به گزارشی از شرح ماوقع از دیدگاه پلیس درباره اتفاقات حادث شده در منطقه “پرنس گیت” داریم. کار ما این است که این گزارش را با گزارش ارایه شده از سوی COBR در هم آمیزیم.»
در این نامه از پلیس نیز خواسته شده روند کار نباید به درازا بینجامد و به معرفی مسئول تدوین این گزارش و زمان درنظر گرفته شده برای تدوین آن میپردازد.
آقای فیلیپس همچنین نامهای به وزارت امور خارجه به تاریخ مشابه با نامههای قبلی نوشته و ضمن تاکید بر تسریع در کار و معرفی فرد گماشته شده برای تدوین این گزارش و مدت زمان در نظر گرفته شده برای آن از آن وزارتخانه خواست تا آمادگی خود را برای ارایه گزارش لازم درباره نقش وزارتخانه در هنگام این گروگانگیری ارایه کرده بطوری که مباحثات مطرح شده از سوی سفرا را نیز در برداشته باشد.
هدف از این درخواست بنا به اظهارات فیلیپس آن است که خوانندگان به مشکلات مربوط به مداخله سفرا در چنین شرایط سخت پی ببرند.
به گزارش فارس، بخشی از این اسناد رسمی که برای وزارت کشور انگلیس و چند ماه پس از ماجرای اشغال سفارت ایران نگاشته شده و بر اساس قانون “آزادی اطلاعات” پس از ۳۰ سال از طبقه بندی خارج شده است به صورت نامهنگاری میان پلیس و وزارت کشور و وزارت امور خارجه انگلیس درباره این ماجرا است.
در یکی از این اسناد با سربرگ معاون کمیسر پلیس پایتخت فردی به نام “پیبی کاوانگ” خطاب به “دیوید هیتون” از وزارت کشور مینویسد: «شما در نامهای به کمیسر پلیس در ۷ اوت خواستار همکاری ما شدید و ما نیز البته خوشحال خواهیم شد به هر طریق که بتوانیم کمک کنیم. محاکمه جنایی در دست اجرا است در خلال این امر قوانین مربوط به قبل از محاکمه نباید بر روند تالیف و گردآوری سابقه رسمی تاثیر گذارد. شعبه ۱۳ نیز تمرکز خود را بر شواهد و مدارک مخصوص محاکمه قرار نمیدهد چرا که برای گشایش پیگرد قضایی شورا به مقدار اندکی از شرح ماجرا استناد میکند. این شرح ماجرا متعاقب امر به عنوان بخشی از سوابق مورد استفاده قرار میگیرد.»
کاوانگ با اشاره به اهمیت ملاحظات امنیتی و دقت در به کار گیری کلمات برای SAS و شعبه ویژه پلیس، میافزاید: «کمیسر هماکنون مجوز تهیه و تدوین دستورالعملی را برای آموزش و اهداف عملیاتی صادر کرده است که دربرگیرنده همه جنبههای جمعآوری شواهد و استفاده و توسعه مسایل فنی قابل استفاده برای دیگر حوادث تروریستی و جنایی باشد.»
وی تاکید میکند: «محتوای این گزارش بر اساس درسهایی است که از تسخیر سفارت آموخته شده است. این دستورالعمل در آینده به عنوان راهنمای ما در اتفاقات آتی خواهد بود. متشکرم خواهم شد که درخواستها برای مشارکت در این زمینه از کانال اینجانب انجام گیرد.»
در ادامه این گزارش سند تاریخ ۷ اوت پیوست داده شده که در آن دیوید هیتون از وزارت کشور خطاب به “دیوید مکنی” کمیسر پلیس پایتخت (نیواسکاتلندیارد) نوشته است.
در این نامه تصریح شده است: «من این نامه را به منظور درخواست کمک از پلیس پایتخت در جهت مشارکت آن در تدوین سند رسمی گروگانگیری در سفارت ایران که در مراحل اولیه تدوین آن قرار داریم، مینویسم.»
هیتون تصریح می کند: «ما از سند رسمی به عنوان تنها سابقه از آنچه اتفاق افتاده یاد می کنیم و تدوین آن باید با همکاری مشترک همه واحدها اعم از “پلیس، SAS و وزارت امور خارجه و COBR صورت گیرد. ما در نظر داریم شرح ماجرا به صورت ترکیبی نقلی باشد که دربردارنده جزئیات امر در زمینه های خاص ماند حمایت فنی و روابط با رسانهها باشد. نظر ما این است که این سند نباید تنها به شرح حوادث اتفاقافتاده بسنده کند بلکه باید به گونهای تدوین گردد که در آینده نیز به کار آید.»
به نوشته این مقام وزارت کشور انگلیس “برای این که شرایط به آن گونهای باشد که ما میخواهیم، لازم است بدانیم تمایل به مشارکت در چه زمینههایی وجود دارد. ما از هرگونه پیشنهادی که شما ممکن است درباره محتوای این سند داشته باشید، استقبال میکنیم.»
در این نامه با اشاره به خانم “فیلیپا درو” مسئول اولیه تدوین سند که بعداً وظایف وی به فردی به نام خانم لین سپرده شد، آمده است: «خانم درو که آقای “رابرت اندرو” از وی خواسته مسئولیت گردآوری سوابق را برعهده گیرد، با آن اداره درباره مشارکتها گفتوگو کرده است. وی نشست اولیهای با “جان دلو” داشته است. خانم درو و من یا آقای اندرو آماده پذیرش نکاتی هستیم که شما درباره شیوه یا محتوای سند رسمی مورد نظر دارید و میخواهید درباره آن بحث کنید. در هر صورت ما روی حمایت شما حساب میکنیم.»
وی مشارکت پلیس لندن در تدوین این سند را بخاطر آن که این عملیات در زمره عملیات عمده پلیس لندن علیه گروگانگیران بوده را بسیار مهم دانسته و پیشبینی کرده است که اکثر محتوای این گزارش سوابقی باشد که پلیس در اختیار قرار خواهد داد.
در بخشی از این سند رسمی که بنا بر “قانون آزادی اطلاعات” پس از گذشت حدود ۳۰ سال از ماجرای گروگانگیری که در ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ توسط ۶ فرد مسلح به ساختمان پنج طبقه سفارت ایران در لندن، انتشار یافته به نامهای از سوی پلیس پایتخت اشاره شده است که خواستار این امر شده در تدوین این سند رسمی تنها به نسخههای مکاتبات میان نهادهای ذیصلاح استناد نشده و گزارشی جامع از پلیس نیز تدوین گردد.
در بخشی این سند رسمی ۱۲۰ صفحهای که بیشتر بخشهای آن حاوی نامهنگاریهای میان نهادهای مربوطه است، آمده است: «کمیسر پلیس پایتخت بر ضرورت دستیابی به تشکیلات واقعگرا در پلیس لندن تاکید دارد. کمیسر پلیس نگران افزایش یافتن حجم درخواستها برای گزارش ماجرا است که آقای اندرو از وزرات کشور در پاسخ، به این کمیسر عنوان میکند وزارت کشور نظارت رسمی به درخواستها داشته و همه این درخواستها مورد پذیرش قرار نمیگیرد.»
این نامه درباره سند رسمی اشغال سفارت ایران در لندن میافزاید: «کمیسر پلیس لندن با اطلاع یافتن از این که قرار است در سند رسمی اشغال سفارت ایران تنها به تماسهای میان وزارت کشور، دفتر کابینه و وزارت دفاع بسنده شود، پیشنهاد گزارش پلیس را مطرح کرد. آقای اندرو گفت که کمیسر میبایست پیشتر از اینها در روند مشورتی قرار میگرفت و البته اقداماتی که از سوی پلیس پایتخت صورت گرفت نیز میباید کاملاً در این سوابق رسمی گنجانده شود.»
در این سند آمده است: «آمادهسازی مواد و اطلاعات توسط خانم “درو” از شعبه ۴ وزارت کشور صورت میگیرد و دفتر کابینه نیز هماکنون مشغول تدوین شرح ماجرا از جانب خود است و این امر در آینده در اختیار ACA قرار میگیرد تا شرایط مربوط به مشارکت در جنبههای انتظامی در آن لحاظ شود.»
در سند صفحه بعد از این نامه، نامه دیگری به سربرگ وزارت دفاع انگلیس است که تاریخ آن مربوط به ۲۷ ژوئن ۱۹۸۰ بوده و خطاب به “رابرت اندرو” مقام وزارت کشور انگلیس نگاشته شده است که در آن با موضوع اشغال سفارت ایران تایید شده است که نسخهای از نامه اندرو به دست این وزارتخانه رسیده است. در این نامه کانال ارتباطی میان وزارت دفاع و وزارت کشور معرفی میشود.
سند بعدی نیز نامه دیگری است با سربرگ دفتر کابینه که این نامه به تاریخ ۲۷ ژوئن ۱۹۸۰ بوده و خطاب به رابرت اندرو، مقام وزارت کشور انگلیس نگاشته شده است. این نامه نیز با موضوع اشغال سفارت ایران بوده و در آن از موافقت دفتر کابینه با نامه اندرو و پیشنهاد وی برای روند تدوین سند رسمی از ماجرای تسخیر سفارت ایران خبر داده شده است.
در این نامه فردی به نام “کالوم الکساندر” به عنوان مسئول ارایه اسناد و گزارشها از سوی دفتر کابینه به وزارت کشور معرفی میگردد. در این نامه همچنین از زمانبندی این گزارش ابراز نگرانی شده و آمده است که این دفتر در ۶ هفته آتی مشغله فراوان داشته و از نیروهای کافی برای انجام امور برخوردار نیست و این دفتر تا اواسط اوت امکان ارایه شرح ماجرا را به آن صورتی که شایسته است، ندارد.
این نامه برای کمیسر پلیس، “تونی استفان” از وزارت دفاع و “گیل براون” از وزارت امور خارجه نیز ارسال شده است.
سند بعدی نیز نامهای است که از سوی گیل براون در پاسخ به نامه آقای اندرو ارسال شده و در آن از سوی وزارت امور خارجه چنین آمده است: «از نامه شما که به تاریخ ۲۳ ژوئن به “ریچارد هاستی” [از وزارت امور خارجه] ارسال کردهاید تشکر میکنم. ما از پیشنهاد شما استقبال می کنیم. آقای “دیوید بیمونت” آماده کمک به شما در تدوین سند رسمی است.»
وزارت امور خارجه نیز با اشاره به مشکلات زمانبندی تدوین گزارش تاکید میکند که بیمونت تا هفته سوم ژوئیه به کار وارد میشود. در این نامه آمده است که این وزارت خانه گزارش مقدماتی درباره سوابق مربوط به تماسهای دیپلماتیک را درباره حادثه سفارت تدوین کرده است و منتظر گزارش اولیه از سند رسمی است تا مطالب خود را با آن به اشتراک گذارد.
به گزارش فارس، در بخشی از این نامهنگاریها به منظور تدوین سند رسمی، نامهای با سربرگ دفتر کابینه انگلیس وجود دارد که از سوی “هاستی اسمیت” برای “ریچارد اندرو” مقام مسئول در وزارت کشور در رابطه با این ماجرا نوشته شده است.
در این نامه آمده است: «همانگونه که در مکالمات تلفنی نیز به آن اشاره شد، ما پس از مباحثاتی که در دفتر کابینه داشتیم به این جمعبندی رسیدیم که بهتر خواهد بود به عوض به کار گیری کسانی در خارج از مجموعه که در اتفاقات نقشی نداشتند، کسانی از درون مجموعه را برای تدوین گزارش به کار گیریم. با توجه به این که نهادها و ادارات متعددی هستند که به جنبههای مختلف این اشغال میپردازند و آماده مشارکت هستند. نباید امور مربوط به تدوین گزارش رسمی به دوش یک نفر انداخته شود تا مطالب متعدد را به صورت یک سند واحد آماده کند.»
این دفتر در ادامه اعلام آمادگی میکند یک مسئول از این دفتر را در اختیار وزارت کشور قرار دهد تا امور مربوط به تدوین سند رسمی با همکاری وی صورت گیرد.
در این نامه پیشنهاد شده در گام اولیه، شرح ابتدایی از تحولات ارایه شود و این کار را میتواند با توجه به موارد ثبت شده COBR صورت گیرد و مسئولیت این امر را دفتر کابینه می تواند در دست گیرد.
این نامه میافزاید: «شرح اولیه میتواند پس از آن میان پلیس پایتخت، وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و دفتر کابینه توزیع شود تا این نهادها هر یک بتوانند نظر خود را درباره آن اعلام دارند. دفتر کابینه نیز مطالب اضافی را با توجه به زاویه کاری خود یعنی مذاکره در صحنه حادثه، آمادهسازی نظامی، مبادلات دیپلماتیک و دیگر موارد اضافه کند. بعد از آن وزارت کشور تلاش خواهد کرد که مفاد را در کنار هم قرار داده و پیشنویس نهایی را آماده کرده و بار دیگر در اختیار نهادها و سازمانها قرار دهد.»
توصیه این نامه این است که آماه سازی شرح ماجرا اهمیت کمتری به نسبت آماده سازی و تدوین درسهایی دارد که میتوان از این حادثه گروگانگیری میتوان آموخت و باید به این امر اولویت داد.
در صفحه بعدی این سند و درست پیش از اعلام فهرست مطالب و پیوستهای مربوطه، برگهای وجو دارد که در آن چنین مطرح شده که بررسیهای لازم صورت گرفته و در صورت لزوم مطالب آن از طبقهبندی و محرمانه خارج شود. نکته این که این سند یک بار در تاریخ دوم ماه می ۱۹۸۲ و بار دیگر در اول ماه مه ۱۹۸۷ مورد بررسی قرار گرفته تا معلوم شود میتوان آن را از طبقه بندی خارج کرد یا خیر.
متن سند رسمی مربوط به اشغال سفارت ایران در ژانویه ۱۹۸۱ تدوین شده و در اختیار اداره پلیس و و وزارت کشور و دفتر کابینه و وزارت امور خارجه انگلیس قرار میگیرد که مطالب آن در شماره بعد به صورت روز شما خدمت مخاطبین محترم عرضه میشود.
- فهرست مطالب مربوط به اشغال سفارت ایران در ۳۰ آوریل ۱۹۸۰
مقدمه پاراگرافهای ۱ الی ۹
روز اول (چهارشنبه ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ ) پاراگرافهای ۱۰ الی ۲۸
روز دوم (پنجشنبه اول مه ۱۹۸۰) پاراگرافهای ۲۹ الی ۵۲
روز سوم (جمعه دوم مه ۱۹۸۰) پاراگرفهای ۵۳ الی ۶۵
روز چهارم (شنبه سوم مه ۱۹۸۰) پاراگرافهای ۶۶ الی ۸۰
روز پنجم (یکشنبه ۴ مه ۱۹۸۰) پاراگرافهای ۸۱ الی ۹۶
روز ششم (دوشنبه ۵ مه ۱۹۸۰) پاراگرافهای ۹۷ الی ۱۲۵
بعد از حادثه پاراگرافهای ۱۲۶ الی ۱۳۴
پیوست:
پیوست A: متن درخواست “گروه شهید” در تاریخ ۳۰ آوریل
پیوست B: تلگرام وزارت امور خارجه در ۳۰ آوریل، پیام نخستوزیر به بنیصدر رئیس جمهوری ایران (محرمانه)
پیوست C: یادداشت شفاهی ۳۰ آوریل از سفارت جمهوری اسلامی ایران.
پیوست D: یادداشت شفاهی ۵ ماه از وزار امور خارجه.
پیوست E: قوانین مداخله برای نیروهایی که در حمایت از پلیس علیه تروریستها عمل میکردند. (سری)
پیوست F: چکیدهای از “هنسارد” اول مه ۱۹۸۰٫
- ضمایم
ضمیمه۱: محرمانه
ضمیمه ۲: یادداشتی درباره خوزستان تهیه شده توسط وزارت امور خارجه
ضمیمه ۳: یادداشتی درباره کنوانسیون منع و مجازات جنایت علیه افراد تحت حمایت بینالمللی مانند عوامل دیپلماتیک. کنوانسیون بینالمللی ضد گروگانگیری (آماده شده توسط وزارت امور خارجه در دوم ماه مه)
ضمیمه ۴ محرمانه: یادداشت وزارت خارجه درباره اقدامات صورت گرفته توسط “COBR” [کبرا] برای مواجهه با درخواست تروریستها برای سه سفیر مرتبط با این امر.
ضمیمه ۵: تنها برای وزارت کشور
ضمیمه ۶: محرمانه (توزیع تنها در میان اعضای وزارت کشور)
ضمیمه ۷: بیانیه وزارت امور خارجه در پایان گروگانگیری
ضمیمه ۸: پیام از سوی بنیصدر به نخستوزیر انگلیس ۵ ماه مه
ضمیمه ۹: چکیده از هانسارد در ۶ ماه مه.
ضمیمه ۱۰: تصاویر سفارتخانه ایران.
ضمیمه ۱۱: نقشه محوطه اطراف.
ضمیمه ۱۲: نقشه داخل ساختمان سفارت.
ضمیمه ۱۳: مطالب درباره ۵ تروریست.
بخش اول این سند ۱۲۰ صفحهای حاوی نامهنگاریهای میان وزارت کشور، وزارت امور خارجه، پلیس لندن و دفتر کابینه انگلیس درباره تدوین این گزارش و رویه کار است.
در اسناد دیگر این سند رسمی که نسخهای از آن به دست خبرگزاری فارس رسیده به روز شمار حمله ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن پرداخته شده که به شرح زیر تقدیم مخاطبین محترم تقدیم میشود.
مقدمه:
۱- حمله زمانی آغاز شد که گروهی از افراد مسلح حدود ۱۱:۳۰ دقیقه صبح روز چهارشنبه ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ به این سفارتخانه هجوم بردند. پلیس مسلح محافظ این سفارت “ترهور لاک” از یگان حفاظت دیپلماتیک انگلیس به درگیری با افراد مسلح پرداخته اما افراد مسلح استیلاء یافته و او را به گروگان گرفتند.
جمعاً ۲۶ نفر توسط ۶ فرد مسلح به گروگان گرفته شدند. گروگانها عموماً از اعضای رسمی سفارت ایران و کارکنان این سفارت خانه بودند اما همچنین دو نفر از کارکنان شبکه بیبیسی نیز که برای درخواست روادید به این سفارتخانه آمده بودند به نامهای “کریستوفر کرامر” و “سیمون هریس″ و همچنین “رونالد موریس″ سرایدار انگلیسی این سفارتخانه در زمره گروگانها قرار گرفتند. همچنین دو مرد پاکستانی الاصل به نامهای “محمد عاشر فاروقی” (دبیر یک مجله سیاسی اسلامی) و “علی گویل قنضفر” (گردشگر) و یک روزنامهنگار سوری به نام “مصطفی کرکوتی” نیز در زمره گروگانها بودند.
اسامی گروگانهای ایرانی شامل: دکتر غلامعلی افروز (کاردار)، شیرزاد برومند (منشی)، احمد دادگر (مسئول درمانی)، دکتر ابوالفضل عزتی (کنسول)، عباس فلاحی (نگهبان)، خانم نوشین هاشمیان (منشی)، خانم رویا کاگاچی (منشی)، خانم صانعی گنجی (منشی)، وحید خباز (دانشجو)، عباس لواسانی (مسئول رسانهای)، مجتبی مهرانورد (تاجر فرش)، ابوطالب شاهوردی مقدم (وابسته سفارت)، محمد محب (حسابدار)، خانم فریده مظفریان (دبیر سوم)، عیسی نقیزاده (دبیر دوم)، علیاکبر صمدزاده (بطور موقت در سفارت مشغول فعالیت بود)، علیاصغر طباطبایی (صراف)، کاجوری محمد تقی (حسابدار) و زهرا زمردیان (کارمند دفتری).
۲- در طول ۶ روز که سفارت در اشغال تروریستها بود جمعاً ۵ نفر از گروگانها آزاد شدند. فریده مظفریان در روز اول، کرامر در روز دوم، خانم گنجی و قنضفر در روزهای سوم و چهارم و کرکوتی در روز پنجم. این قائله زمانی حل و فصل شد که حملهای از سوی یگان SAS در ساعت ۱۹:۱۳ دقیقه روز دوشنبه ۵ ماه مه بعد از این که تروریستها جسدی را به بیرون از ساختمان سفارت که بعداً معلوم شد متعلق به گروگان لواسانی است پرت کردند، صورت گرفت.
گروگان صمدزاده نیز لحظاتی قبل از حمله SAS به ساختمان به ضرب گلوله افراد مسلح کشته شد. در حمله این یگان، ۵ تروریست کشته شدند و یک گروگانگیر زنده دستگیر شده و بقیه ۱۹ گروگان نجات یافتند.
درخواست تروریستها
۳- در ابتدا این درخواستها به پلیس ارایه شد و از طریق تلفن و تلکس توسط تروریستها به دست شبکه بیبیسی رسید. درخواستهای آنها شامل موارد زیر بود.
الف) آزادی ۹۱ زندانی که در زندانهای خوزستان بودند.
ب) به رسمیت شناخته شدن “حقوق مشروع ملی مردم ایران” و خاتمه یافتن نابودی جمعی.
ج) تهیه یک هواپیما برای منتقل کردن افراد مسلح و گروگانها به خارج از انگلیس زمانی که ۹۱ زندانی آزاد شدند.
۴- در طول مذاکرات به گروگانگیران گوشزد شد که دو درخواست اولی خارج از توانایی دولت انگلیس است. در حدود ساعت ۱۷ جمعه دوم ماه مه تروریستها فهرست دوم درخواستهای خود را به پلیس ارایه کردند:
الف) تهیه هواپیما برای پرواز تروریستها و گروگانهای ایرانی به خاورمیانه-گروگانهای انگلیسی در فرودگاه آزاد میشدند.
ب) سفارتهای عراق، الجزایر و لیبی و نمایندگان صلیب سرخ در فرودگاه حاضر باشند.
۵- تروریستها مهلت بیشتری را برای تحقق این درخواستها تعیین کردند…
این درخواستها به سفرای عراق، اردن و الجزایر و یک نماینده صلیب سرخ در صحنه ارایه شد تا مذاکره میان تروریستها و دولت انگلیس را آغاز کند.
پاسخ دولت:
۶- در همان اوایل تصمیم گرفته شد هیچ هواپیمایی و یا اقدامی در تامین امنیت تروریستها و خروج آنها از کشور ارایه نشود. پس از آن انرژی و تلاش دولت بر مذاکره برای یافتن راهکار مسالمتآمیز یعنی تسلیم تروریستها و زنده آزاد شدن گروگانها متمرکز شد….تروریستها بر تاکید بر درخواست خود مبنی بر این که سفرای عربی نام برده شده باید برای مذاکره وارد صحنه شوند، تاکید کردند.
اتفاقاتی که به حمله منجر شد
۷- روز قبل از حمله یگانهای ویژه یعنی یکشنبه ۴ ماه مه بر مذاکره با سفرای عربی و تلاش برای یافتن فردی مناسب آنها برای حضور در صحنه سپری گشت. این تلاشها موفقیتآمیز نبودند. روز دوشنبه ۵ ماه می ، تروریستها بر تاکیدات خود بر ملاقات با برخی از سفرایی که درخواست کرده بودند، اصرار ورزیدند. تلاشهای دیگری از سوی دولت انگلیس برای نزدیک شدن به سفرا صورت گرفت. تروریستها مهلت ساعت ۱۲ ظهر را برای حضور سفرا تعیین کرده و تهدید کردند اگر با درخواست آنها موافقت نشود یکی از گروگانها را خواهند کشت. در ساعت ۱۲:۵۵ صدای گلوله شنیده شد. مشخص بود که تنش رو به فزونی است و سفرای عربی تصمیم گرفتند که در ساعت ۱۷:۰۰ جلسه برگزار کرده و درباره نحوه پاسخ به درخواست دولت مشورت کنند.
حدود ساعت ۱۴:۰۰ تروریستها مهلت تازهای را مبنی بر ساعت ۱۷:۰۰ تعیین و تهدید کردند اگر دستکم یکی از سفرای درخواستی از سوی آنها در صحنه حاضر نشود، یکی دیگر از گروگانها را خواهند کشت.
در آن لحظه معلوم نبود که آیا هیچ یک از گروگانها کشته شدهاند یا خیر.
ساعت ۱۷:۰۰ بدون هیچگونه نشانهای دال بر کشته شدن گروگانها گذشت. در ساعت ۱۷:۵۰ تروریستها عنوان کردند که اگر تا ساعت ۱۸:۲۵ خبری از سفرا نشود، آنها هر نیم ساعت یک گروگان را میکشند.
امام یکی از مساجد لندن به صحنه آورده شد و وی به آنها گفت که انتظارشان بیهوده است. تروریستها تاکید کردند که یک سفیر عربی را ملاقات کند. در حالی که این امام تلاش داشت با سفرای درحال مذاکره با یکدیگر تماس حاصل کند، صدای شلیکهای بیشتری در ساعت ۱۸:۴۵ شنیده شد. از این رو تیم SAS تصمیم به هجوم به ساختمان گرفت.
تروریستها (مراجعه شود به ضمیمه ۱ برای یادداشت مرتبط)
۸- تروریستها ۶ نفر بودند که ثابت شده از اعراب منطقه خوزستان ایران بودند. آنها با گذرنامه عراقی وارد انگلیس شدند. تنها تروریست زنده “فوزی بداوینژاد” مدعی شد که کارگر کشتی بندر خرمشهر بوده است. بعد از انقلاب ایران در فوریه ۱۹۷۹ (بهمن ۵۷) وی به یکی از سازمانهای سیاسی پیوست که در خرمشهر آغاز به کار کرده بود اما وی گفت که او ایران را سه ماه بعد از انقلاب پس از آن ترک کرد که شورای انقلاب دستور زندانی شدن و اعدام اعراب منطقه وی را صادر کرده بود.
سابقه نامناسبی از نفرت میان اعراب خوزستان و فارسها وجود دارد. با وجود آن که این دو قوم اختلافات مذهبی ندارند (هر دو شیعه هستند) اما اعراب احساس میکنند از نظر فرهنگی و اقتصادی مورد تبعیض قرار گرفتهاند و مدعی هستند در شکوفایی نفتی منطقه سهم اندکی برای آنها قائل شده است.
این ایده که خوزستان باید “عربستان” خوانده شده و توسط اعراب اداره شود در دهه ۱۹۶۰ توسط ناصر (مراجعه شود به ضمیمه ۲ برای یادداشت مربوط به خوزستان) ارایه شد و این خواسته با انقلاب اسلامی ایران شدت گرفت. درگیریهایی میان دو گروه که برخی از آنها خشونتبار بود در تابستان ۱۹۷۹ بوقوع پیوست و به مرگ و دستگیری افراد زیادی منجر شد. همچنین حوادث خرابکاری در خطوط نفتی بوقوع پیوست که هدایت کار توسط عراق و در راستای پیگیری برخی از مناقشات مرزی در منطقه، صورت گرفت.
۹- بداوی نژاد مدعی شد به همین دلایل از ایران گریخته و خود را به پلیس مرز عراق تسلیم کرد. وی به بصره منتقل شد و پس از بازجوییها به وی یک خانه داده شد و به عنوان مترجم برنامه های رادیویی ایران به کار گرفته شد. وی مدعی شد که در طول این دوره با “سعید هادی” که به گفته وی رئیس سازمان سیاسی عرب در عراق بود، ملاقات کرد. سعید هادی یکی از شیوخ شلمچه است که جزیرهای کوچک در دلتای رود دجله و فرات است. از قرار معلوم وی توسط شورای انقلاب به مجازات مرگ محکوم شده بود.
به گفته نژاد، سعید هادی نقشه حمله به سفارتخانه را کشید و او و پنج نفر دیگر را برای انجام عملیات استخدام کرد. هدف از این کار آزادی زندانیان عربی بود که در خوزستان نگهداری میشدند. دیگر تروریستهایی که نژاد آنها را میشناخت عبارت بودند از “سالم التوفیق” (رهبر گروه)، عباس، شای، مکی و جاسم. آنها پیش از اعزام به انگلیس به مدت یک ماه برای استفاده از اسلحه کمری، تفنگهای خودکار و نارنجک آموزش دیدند. به آنها همچنین نقشه سفارت ایران نشان داده شد و راهنمایی لازم برای گروگانگرفتن محافظ و کشتن یکی از گروگانها در صورت محقق نشدن خواسته آنها پس از ۲۴ ساعت آموزش داده شد.
در طول آموزش آنها، این گروه به فردی به نام “سامی” معرفی شدند که مکان اقامت آنها در لندن را فراهم آورد. سامی به همراه سالم، عباس، شای، مکی عازم لندن شدند. این سفر دو هفته قبل از آن صورت گرفت که جاسم و نژاد در ۲۵ آوریل و توسط هواپیمایی عراق به لندن وارد شوند و با سامی ملاقات کنند. در صبح ۲۹ آوریل سامی ترتیب انتقال چمدانهای گروه را از طریق انتقال هوایی از بغداد داد. در همان شب اسلحههایی که آنها برای کار خود نیاز داشتند در اختیار گروه قرار داد و سپس به سمت پاریس حرکت کرده و خود را به عراق رساند.
۱۰- هیچ یک از اقدامات لو نرفت. به هر حال در ساعت ۱۱:۲۶ روز ۳۰ آوریل آژیر سفارت در اسکاتلندیارد به صدا درآمد. یک دقیقه بعد اتاق اطلاعات به واحدهای وابسته به گروه حفاظت دیپلماتیک هشدار داد. چهار موتور سوار مسلح در منطقه حضور داشتند و در ساعت ۱۱:۲۹ دقیقه در “پرنس گیت” رسیدند. در ساعت ۱۱:۳۱ دو گروهبان و ۷ پاسبان گروه حفاظت دیپلماتیک در محل حضور به همر رساندند. در این مرحله همه آنچه که معلوم بود این بود که دو تا ۳ فرد مسلح به گروگانگیری در سفارت پرداخته و یک پلیس را نیز به گروگان گرفتهاند.
به اطلاع وزارت کشور رسید که گروگانها بیرون آورده شدهاند اما به روشنی معلوم نیست که آیا این امر پیامی برای حل مسئله از سوی خود پلیس بود یا این که اتاق گزارش دفتر کابینه میبایست تشکیل شود. با این حال اقداماتی برای هشدار به کسانی که میبایست مطلع میشدند، داده شد. برخی از مقامات وزارت کشور میزبان کنفرانسی درباره تروریسم و رسانه در لندن بودند و دیگر مقامات مسئول در زمینه مقابله با تروریسم نیز در روز پایانی سمینار مرتبط با مسال دفاعی در “پلی موث” شرکت کرده بودند.
با نگرانی از امکان مقابله به مثل در سفارت ما در تهران به وزارت امور خارجه اطلاع داده شد که فوراً تلگرامی به تهران ارسال و به ایرانیها درباره اتفاقات توضیح داده و هشداردادند همه تدابیر احتیاطی را اتخاذ کنند. نگرانی شخصی لرد “کارینگتون” به وزارت امور خارجه در تهران گفته شد و بر عزم ایشان در حصول اطمینان از این که این مسئله به سرعت و بدون تلفات حلوفصل شود، تاکید شد. از کویت و ابوظبی نیز خواسته شد این پیام را به وزیر امور خارجه ایران منتقل کنند که مشغول مسافرت در این مناطق بود.
۱۱- نخستین تماسها با تروریستها توسط “براملی” رئیس یگان حفاظت دیپلماتیک که در محل حضور داشت، صورت گرفت. این کار حدود ساعت ۱۱:۴۵ صورت گرفت. برگههایی به زبان فارسی از پنجره سفارت به بیرون انداخته شد و یکی از افراد مسلح خلاصهای از آن را به زبان انگلیسی عنوان کرد. وی گفت که آنها “گروه شهید” هستند و درخواست آزادی ۹۱ زندانی حاضر در ایران، به رسمیت شناختن حقوق ملی ایرانیها و یک هواپیما برای خارج کردن گروه و گروگانها به خارج از انگلیس را پس از آزادی زندانیان توسط ایران دارند. وی گفت که اگر به درخواست آنها ظرف ۲۴ ساعت عمل نشود، گروگانها کشته خواهند شد و این گروه در صورت مداخله پلیس ساختمان سفارت را منفجر خواهد کرد.
پلیس این امر را در ساعت ۱۲:۱۵ به اطلاع … رساند و آنها نیز در ساعت ۱۲:۳۵ این موضوع را به … گفتند. با توجه به ماهیت درخواستها آمادهسازی برای گشایش اتاق گزارش دفتر کابینه در ساعت ۱۵:۰۰ صورت گرفت.
۱۲- در منطقه “پرنس گیت” نیز پلیس به سرعت آرایش گرفت و “دلو” معاون دستیار کمیسر پلیس فرماندهی را در ساعت ۱۲:۰۰ در دست گرفت. وی دستور داد که عملیات شناسایی در جلو و عقب تشکیلات انجام گرفته و حلقه محاصره فشردهای توسط افسران پلیس تشکیل شود. پلیس حضور یک افسر پلیس مسلط به زبان عربی در محل را خواستار شد. حضور “ترهور لاک” در میان گروگانها تایید شد و بیسیم وی نیز پیدا نمیشد.
۱۳- بین ساعت ۱۳:۰۰ تا ۱۴:۰۰ روند آرایش پلیس ادامه یافت. آقای دلو در ساعت ۱۲:۵۹ خواستار قطع خطوط تلفن سفارت شد و این درخواست از سوی وزارت کشور در ساعت ۱۳:۱۸ دقیقه به اطلاع اداره پست رسید. هدف از این کار آن بود که ارتباط تروریستها تنها با پلیس باشد و آنها بطور کامل از دنیای بیرون مجزا شوند.
عملیات پلیس از یک خودروی کنترل و فرماندهی حاضر در صحنه (یک خودرو دارای تاسیسات ارتباطی) هدایت شد. آقای دلو نخستین جلسه خود را با “پیتر نیونز″ از DAC و “داوی” فرمانده یگان حفاظت، “کرانکایل” فرمانده منطقه A، رابینز ناظر اصلی (D11) و “کلارک” ناظر اصلی از شعبه پلیس محلی برگزار کرد. افسران پلیس از منطقه ۱۱ حلقه محاصره را تنگتر کرده و نقاط دیده بانی دایر شد. نخستین گزارش تصویری در ساعت ۱۳:۰۰ حاکی از آن بود که یکی از افراد مسلح دستاری عربی به سر گذاشته است.
۱۴- مطالب این پاراگراف از بخش مقدمه در سند منتشر شده توسط وزارت کشور انگلیس سانسور شده است.
۱۵- در ساعت ۱۳:۴۱ روز ۳۰ آوریل ۱۹۸۰، ناظر پلیس “لاف” به ناظر پلیس براملی میپیوندد و مذاکراتی ساده و غیرسازمانیافته با تروریستها آغاز میشود. هدف از این کار درک هر چه بیشتر شرایط تروریستها و وضعیت گروگانها است. معلوم شد که “کرامر” و “هریس″ [دو تن از اعضای شبکه بیبیسی] در میان آنها هستند. یکی از مقامات وزارت کشور در ساعت ۱۴:۰۶ به صحنه حادثه رسید. وی و دو تن دیگر که به صورت شیفتی جای او را میگرفتند در تمام مدت حادثه در صحنه حضور داشتند تا رایزنیهای لازم را با تیم COBR انجام دهند. آنها به فرمانده پلیس مشاوره داده و پیشنهادها و سوالات COBR را ارایه میکردند و در عوض آن اطلاعات درباره تحولات حادثه را به هنگام وقوع دریافت داشته و تاکتیکها را مرور می کردند. آنها همچنین به عنوان کانال ارتباطی برای هرگونه درخواست کمک و اطلاعات از COBR عمل میکردند.
۱۶- در ساعت ۱۴:۰۳ تروریستها در تماسی تلفنی اضطراری خواستار حضور یک پزشک زن برای رسیدگی به یکی از گروگانهای زخمی شدند. آنها گفتند که این جراحت بخاطر سقوط بوده است. بعداً معلوم شد که “علی افروز″ کاردار سفارت ایران تلاش ناموفقی را برای فرار از صحنه حادثه در ساعات اولیه داشت و تلاش کرده بود از پنجره ساختمان خود را به بیرون پرتاب کند.
تصمیم پلیس بر این امر گرفته شد که نمیتوان هیچ پزشکی را به داخل ساختمان راه داد. اما درخواست از سوی مذاکره کنندگان دریافت شد و یکی از گروهبانان پلیس پیشنهاد داد که درمان باید در ورودی سفارت صورت گیرد. متناوباً درخواست شد که این گروگان بیمار آزاد شود. تروریستها به هیچ یک از این پیشنهادها پاسخ نداند. در ساعت ۱۴:۵۵ آقای دلو دستور داد که طرح احتمالی برای موقعی طرحریزی شود که اگر لازم شود پلیس به زور وارد سفارتخانه شود.
۱۷- فرماندهی پلیس حدود ۱۴:۳۰ به مدرسه سلطنتی “نیدلورک” (شماره ۲۵ پرنس گیت) منتقل شد. این مکان برای مدت طولانی مناسب نبود علت این امر تاحدودی به خاطر کیفیت و اندازه دیوارها بود. از این رو مرکز کنترل در ساعت ۱۴:۰۰ روز بعد یعنی اول ماه مه به کودکستانی در شماره ۲۴ پرنس گیت، منتقل شد.
پلیس از همان لحظات اولیه مجبور بود به سوالات گسترده رسانهها رسیدگی کند (این امر توسط “نیونز″ در یک مرکز خبری در نزدیکی “کوئینز گیت” واقع در ورودی “هاید پارک” صورت گرفت). اقدامات آنها با توجه به تظاهرات عدهای از دانشجویان طرفدار خمینی [ره] در نزدیکی صحنه پیچیده شد. منابع پلیس میبایست برای رسیدگی به این امر و در عین حال رسیدگی به خود گروگانگیری اختصاص داده می شد. تظاهرات این عده در تمام مدت گروگانگیری ادامه یافت و ۲۰۰ و حداکثر ۳۰۰ نفر در آن شرکت داشتند و این تظاهرات دردسرهایی در زمینه مقابله با تظاهرکنندگان به همراه داشت. این تهدید وجود داشت که ایرانیها ممکن است با شکستن حصر پلیس تلاش کنند به داخل سفارت بروند و از این رو برای سد کردن راه آنها از خودروهای پلیس استفاده شد.
۱۸- دفتر گزارش دفتر کابینه در ساعت ۱۵:۰۰ شروع به کار کرد. در ساعت ۱۵:۰۳ کرکوتی، یکی از گروگانها به بیبیسی زنگ زد و درخواستهای تروریستها را تکرار کرد و تاکید کرد که تروریستها ایرانی بوده و مهلت ۲۴ ساعته در ساعت ۱۱:۰۰ اول مه ۱۹۸۰ به اتمام میرسد. درخواستها به صورت یادداشتهایی به زبان انگلیسی دست و پا شکسته به دست پلیس رسید. بر بالای این برگه ها عنوان “گروه شهید محیالدین ناصر” نقش بسته بود که با دست نوشتهای از فهرست ۹۲ نام عربی همراه بود. (مراجعه شود به پیوست A که حاوی یادداشتی درباره نام این زندانیان است.)
…. [سانسور شده] گزارش خبرگزاری رویترز از ایران به ساعت ۱۵:۲۹ مخابره شد که نشان میداد تهران نیز به جمعبندی مشابهی رسیده است. “ناصرالسادات صلاحی” یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه ایران،عوامل عراقی را مقصر اشغال سفارت دانسته و گفت که پس از تلاش افراد مسلح مورد حمایت عراق در حمله و ترور کاردار سفارت ایران در ۱۰ روز پیش، به ایرانیها هشدار داده شده بود مواظب چنین اقداماتی باشند.
۱۹- اجماع نظر در COBR در آن زمان این بود که این حادثه باید از طریق مذاکره با تروریستها با مسالمت خاتمه پیدا کند…[سانسور]. در همین حال، بیانیه کوتاهی برای وزیر کشور تهیه شد تا نزد مجلس ارایه کرده و تایید کند که گروگانگیری انجام شده است و بگوید که همه تدابیر لازم اتخاذ شده است. بیانیهای مطبوعاتی نیز در عصر همان روز تدوین شد.
۲۰- احساس وزارت امور خارجه انگلیس درباره مقامات ایرانی این بود که آنها باید از درخواستهای افراد مسلح مطلع شوند اما مهم است از انتقال این برداشت به مقامات ایرانی اجتناب شود که این امر به خاطر این است که ما میخواهیم بر آنها فشار وارد کنیم. توضیحاتی که همراه با متن درخواستها از تهران مطرح شد این بود که در حال حاضر مناسب نیست که به مقامات ایرانی درباره چگونگی واکنش به درخواست ترویستها مشاوره دهیم و نمیخواهیم آنها سوء ظن به این امر پیدا کنند که انگلیس خواستار عقبنشینی آنها است. به هر حال اگر ایرانیها پیشنهادی داشتند که ارایه کنند این پیشنهادها باید با لندن در میان گذاشته شود.
۲۱- مذاکراتی در ساعت ۱۵:۵۴ روز ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ در صحنه توسط مذاکرهکنندگان تعلیم دیده از گروه C13 از طریق یک مترجم با تروریستها صورت گرفت. تروریستها همچنان درخواست حضور یک پزشک زن را در صحنه داشتند و خواستار ۵۲ عدد غذا شدند.
یکی از خبرنگاران شبکه سیبیاس تلاش کرد ترتیبات ورود به سفارت را فراهم آورد و تروریستها عنوان کردند که هدف آنها تماس با دولت ایران از طریق انگلیس است و اگر این امر ناموفق باشد آنها گروگانها را کشته و ساختمان سفارت را پس از ۲۴ ساعت منفجر خواهند کرد. مشکل بود بتوان فهمید این تهدید تا چه حد جدی است چرا که تا آن زمان هیچگونه مواد منفجرهای مشاهده نشده بود. پیامی از سوی گروه COBR حاضر در صحنه منتقل شد و از پلیس سوال شد آیا آنها مدارک و شواهدی دال بر وجود مواد منفجره پیدا میکنند یا خیر.
ما از تسلیحات تروریستها در صحنه مطلع بودیم و گمان میرفت آنها اسلحه خودکار، یک کلت و شاید یک تفنگ شکاری با خود داشتند.
۲۲- در ساعت ۱۶:۲۰ یکی از گروگانها آزاد شد. معلوم شد که وی “فریده مظفریان” است که به خاطر تشنج شدید به بیمارستان “سنت استفانز″ منتقل شد…. [سانسور] عملیات پلیس بر این فرضیه استوار بود که قرار نیست دربرابر درخواست تروریستها تسلیمی صورت گیرد و تامین عبور به تروریستها به خارج از کشور داده شود.
۲۳- وزیر کشور در ساعت ۱۷:۴۵ به COBR پیوست و در جریان تازهترین تحولات قرار گرفت. وزارت امور خارجه انگلیس به منظور جلوگیری از هرگونه اقدام مشابه علیه سفارت انگلیس در تهران گزارش داد که از مقامات ایرانی خواستار حفاظت فوقالعاده این مکان شده است… [سانسور] در نشستی با این اقدام موافقت شد البته این یک خطرپذیری بود چرا که ممکن بود رسانهها متوجه این امر شده و در نتیجه تروریستها نیز از آن با خبر شوند. معلوم شد که دستکم یکی از آنها به صورت دست و پا شکسته به زبان انگلیسی سخن میگوید و تروریستها مشغول شنیدن گزارشهای رادیویی هستند.
۲۴- در طول حادثه و به صورت شبانهروزی فعالیتهای گسترده دیپلماتیک انجام شد. وزارت امور خارجه پیام نخستوزیر را برای تهران ارسال کرد و قرار شد این پیام به بنیصدر، رئیس جمهوری ایران ارسال شود. خانم “مارگارت تاچر” در این پیام نگرانی شخصی عمیق خود را را ابراز داشت و گفت که تهاجم به سفارت ایران در لندن یک اقدام تروریستی و شکستن مصونیت کارکنان دیپلماتیک بوده و دولت انگلیس بطور کلی این اقدام را نفرتانگیز میداند (مراجعه شود به پیوست B). از ایرانیها خواسته شد که این پیام را علنی نکنند چرا که ممکن است اخبار مربوط به آن به گوش تروریستها برسد.
….[سانسور]
۲۵- در همین حال، در لندن گروهی متشکل از ۵۰ نفر از دانشجویان خمینی [ره] شروع به سردادن شعار با مشتهای گرهکرده کرده و به سمت منطقه “پرنس گیت” راهپیمایی کرده و طوماری را به افسران پلیس ارایه کردند که در آن پیشنهاد کرده بودند با گروگانهای حاضر در سفارت تعویض شوند. خبرگزاری رویترز از یکی از اعضای پارلمان گزارش داد که وی از وزارت امور خارجه خواسته “با پرواز گروگانها موافقت نکند مگر این که با [پرواز] زندانیان آمریکایی [عضو لانه جاسوسی آمریکا در تهران] در ایران همراه باشد”. صحت این گزارش تایید نشد اما موجب بروز برخی اظهارات مخالف در کشورهای خارجی بخصوص در تهران شد.
۲۶- …[سانسور] در طول مدت شب، سرکنسول و یکی از مقامات کنسولگری ایران به وزارت امور خارجه انگلیس آمده و اطلاعاتی درباره ساختمان و نقاط نفوذ در آن را ارایه کردند. آنها کلیدهای ساختمان را تحویل داده و از وزارت امور خارجه خواستند همه تدابیر لازم برای حفظ جان گروگانها به خرج دهند (پیوست C). از این اقدام به عنوان مجوز ایران برای ورود به سفارت در صورت لزوم یاد شد اما اطمینان از این امر زمانی حاصل شد که وزارت امور خارجه پاسخی را به ایران ارسال کرد و در آن برداشت خود را از این اقدام ایرانیها مطرح کرد (پیوست D).
27-…[سانسور]
۲۸-ارزیابی انجام شده از صحنه گروگانگیری سفارت ایران در ساعت ۲۲:۳۰ این بود که تروریستها آرام به نظر میرسیدند و احتمالا میتوانستند تا سه یا چهار روز به همین صورت باقی بمانند. با اینکه آنها غذا درخواست کرده بودند اجازه ورود غذا به سفارت را ندادند و احتمالا مقداری مواد غذایی در ساختمان سفارت در اختیار داشتند. خط ارتباطی به داخل سفارت برقرار نشده بود. در گفتگو با مذاکرهکنندگان به نظر نمیرسید خواستههای آنها بسیار جدی گرفته شده باشد و …[سانسور] این امر هنگامی که نخست وزیر [ماگارت تاچر] برای شرکت در جلسه دریافت گزارش در ساعت ۲۳:۳۰ رسید، به اطلاع وی رسانده شد …[سانسور] و این به نظر رسید که تایید میکند عراقیها نیروی محرک پشت این حمله بودهاند. آنها البته هرگونه دخالت را تکذیب میکنند و خود این گروه برنامههایی برای تاکید بر اینکه آنها ایرانی بودند، انجام دادند. هنوز اطلاعات محکمی درباره مواد منفجره وجود نداشت و تصور میشد که با اینکه آنها یک گروه خشن بودند، احتمالا ملاحظاتی برای زندگی خودشان دارند، با اینکه تمایل خود برای مردن را اعلام کرده بودند.
به نظر میرسید تروریستها آماده میشوند تا آن شب را به آرامی سپری کنند، هیچکدام از گروگانها به طور جدی مجروح نشده بود و شایعات مرگ یک نفر در سفارت تایید نشده بود. با این وجود نخست وزیر اشاره کرد که مجروحان یا تشنج شدید میتواند به وخامت اوضاع ناگهانی در طول شب منجر شود و موافقت شد که باید به آقای “دلو” فرماندهی نیروهای پلیس اجازه وکالتی داده شود تا در صورت بروز حالت اضطراری و در صورتیکه زمان کافی برای رایزنی با وزارت کشور وجود نداشت دست به اقدام نظامی بزند.
در صفحه بعدی این سند محرمانه عنوان روز دوم، پنجشنبه اول مه ۱۹۸۰ به چشم میخورد.
۲۹-شب بدون وقوع حادثهای سپری شد. نور چراغها در طبقات چهارم و ششم دیده میشد. …[سانسور] بعضی از افرادی که اخیرا ذکر شدند نیز بیدار بودند و این جنب و جوش در یکی از پنجرههای طبقه سوم مدت زمان کوتاهی پس از ساعت ۵ بامداد مشاهده شد.
۳۰-با تعجب پلیس و [COBR] ساعت ۷:۰۲ صبح تماس تلفنی از سفارت به شبکه خبری “بیبیسی” انجام شد، بنابراین مشخص شد که خطوط ارتباطی تروریستها با دنیای خارج همانطور که پلیس درخواست کرده بود تماما قطع نشده بود. …[سانسور] پلیس همچنین درباره تاثیر تخلیه محوطه اطراف [سفارت] به دلیل وجود احتمالی مواد منفجره نگران بود.
یک دلیل دیگر برای تخلیه سفارت اتیوپی در شماره ۱۷ منطقه “پرینس گیت” این بود که …[سانسور] همکاری مقامات اتیوپی ثابت نشد که به طور کلی آسان باشد.
۳۱-اخبار ساعت هشت صبح بیانیهای را که از طرف گروگان کرکوتی خوانده شد، پخش کرد، …[سانسور] کرکوتی گفت: «گروهی که سفارت ایران را اشغال کردهاند خواهان دادن اطمینان به افکار عمومی انگلیس (isi) هستند که گروگانهای انگلیسی و دیگر گروگانهای غیرایرانی، آسیب نخواهند دید.
آنها در مرحله بعدی نشان داده خواهند شد. اما ضربالاجل امنیت دیگر گروگانها و به علاوه دیگران-که ساعت ۱۲ ظهر است- هنوز معتبر است.همین.»
یکی از کارکنان مرد شبکه بیبیسی که تلفن را جواب داده بود در سوالات معدودی درباره اوضاع داخل سفارت و سخنگوی تروریستها که بعدا با نام سلیم شناخته شد، و روی خط آمده بود، اشتباهاتی مرتکب شد. فاش شد که تروریستها در واقع به طور مستقیم با وزیر امور خارجه ایران در طول شب صحبت کردهاند. همانطور که قطب زاده روز بعد در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در ابوظبی توضیح داده بود که “آنها تلفنی با من تماس گرفتند و خواستههای خود را مطرح کردند.من گفتم ما نمیتوانیم هیچ باجی بدهیم و تلفن را قطع کردم.” سلیم توضیح داد: «من تصور میکنم وی از این اظهارات پشیمان خواهد شد.»
وی که به وضوح از واکنش “قطب زاده” عصبی شده بود، متناقض با اظهارات اطمینان بخش محتاطانه خود درباره امنیت گروگانها گفت که پس از ضربالاجل وی تمام آنها را خواهد کشت زیرا او اهمیتی برای گروگانهای ایرانی قائل نیست. با این همه وی زمانیکه تحت فشار قرار میگرفت، تکرار میکرد که گروگانهای انگلیسی صحیح و سالم خواهند بود.
۳۲- این آخرین موقعیتی بود که تروریستها قادر بودند مستقیما با رسانهها ارتباط برقرار کنند. خطوط باقیمانده به سفارت برقرار و در ساعت ۹ صبح قطع شد و پلیس به جای آن یک خط ارتباطی را دایر کرد…[سانسور]
صبح روز اول مه تروریستها مطلع شدند که دولت ایران از موضع خود تکان نمیخورد. با این همه آنها از این خط ارتباطی به طور متناوب در طول صبح استفاده میکردند تا با پلیس حرف بزنند و تاکید میکردند که قصد نداشتند هیچ آسیبی به چهار گروگان انگلیسی برسانند و خواستار کمک پزشکی برای گروگان “کارمر” که از مشکل معده رنج میبرد، شدند. قرصهای “لوموتیل” به سفارت ایران فرستاده شد.ارزیابی پلیس از تروریستها این بود که آنها صریح، قاطع و دارای اعتماد به نفس هستند،…[سانسور]
۳۳-…[سانسور]
۳۴-…[سانسور]
۳۵-…[سانسور]
۳۶- در حالی که این موضوع در COBR در حال بحث بود، پلیس سه دانشجوی ایرانی را نزدیک [منطقه یا خیابان] “آلبرت هال” دستگیر کرد که دارای موادی بودند که میتوانست برای ساختن بمبهای بنزینی استفاده شوند؛ اخباری از تهران رسید که نماینده انگلیسی اسقف یک کلیسای انگلیس هدف گلوله قرار گرفته و زخمی شده است؛ و در پاریس دو مرد که ابتدا تصور میشد با اصالت عرب باشند اما ثابت شد که پدرش اصالت ایرلندی دارد که در “کازابلانکا” بدنیا آمده و پسرش با این ادعای دروغ که آنها تروریستها را میشناسند و ممکن است بتوانند کمک کنند، به سفارت انگلیس نزدیک شدند. در ساعت ۱۱:۲۵ کارمر [یکی از گروگانها] در حالی که ظاهرا هنوز از درد معده رنج میبرد توسط تروریستها آزاد شد. وی برای کمکهای پزشکی و کسب اطلاعات، و برای دور نگه داشتن هر چه بیشتر وی از چشم مطبوعات انتقال داده شد.۱۰ دقیقه بعد ثبت وقایع پلیس(police log) به گزارشی اشاره کرد که صدای شلیکی از سفارت شنیده شده است. گروگانها بعدا به مطبوعات اعلام کردند که یک گلوله در واقع بسیار زودتر از آن زمان در صبح شلیک شده بود. یکی از تروریستها به [غلامعلی] افروز کاردار سفارت دستور داده بود که از یک طرف اتاق به سمت دیگری حرکت کند. هنگامی که وی [افروز] کمی در پیروی از دستور تعلل کرده بود، آن مرد [تروریست] تفنگش را به سوی وی نشانه رفت و به طرف سقف شلیک کرد. این به پلیس این دیدگاه را القاء میکرد،که آنها از آن مطلع بودند، که افراد مسلح شاید همگی به آن اندازه که به نظر میرسید ساکت و آرام نبودند؛ و این که از گروههای مختلف گروگانها شانس کمی برای افزایش رابطهای صمیمی و بالقوه نجات بخش میان افراد مسلح و دیپلماتهای حامی حکومت [آیتالله] خمینی [ره] وجود داشت. …[سانسور]
۳۷-…[سانسور] آنها از این حقیقت نگران بودند که قدرت ارتباط مستقل آنها قطع شده باشد و درباره دریافت یک پیام مخابره شده صحبت میکردند. آنها گفتند: “ما به دولت ایران دو ساعت دیگر یعنی تا ساعت ۲ بعدازظهر امروز وقت میدهیم، در صورتی که دولت ایران بپذیرد با دولت انگلیس مذاکره میکند، این امر مهلت را افزایش خواهد داد. این نشانه ضعف نیست بلکه وظیفه بشردوستی ماست.پس از ساعت ۲ تمام مسئولیت متوجه دولت ایران خواهد بود.” این امر مجددا نگرانی آنها درتوجیه خود در مقابل افکارعمومی را نشان میداد زیرا این یکی ازمشخصات بیانیههای قبلی تروریستها بود. آنها در ساعت ۱۷:۱۳ بسیار عصبی شدند زیرا شبکه خبری “البیسی” یک گزارش کاملا غیردقیق را نقل کرد مبنی بر اینکه آنها هر دوساعت به کشتن دو نفر از گروگانها تهدید کرده بودند و شبکه “البیسی” باید به دلیل بیمسئولیتی در قبال این اظهارات تحت تعقیب قرار گیرد.آنها [البیسی] بعدا یک عذرخواهی پخش کرده و افراد مسلح راضی شدند.
۳۸- مشخص نبود آیا اعلام ضربالاجل تمدید شده پیامی بود که افراد مسلح خواستار پخش شدن آن بودند یا اینکه چیزی دیگری بود که آنها دنبال آن بودند. …[سانسور]
یک مثال دیگر از رابطه بین رسانهها و (crowd behaviour) گزارش دیگری از “البیسی” بود که ساعت ۱۵:۰۰ پخش شد (مجددا نادرست بود) این بود که سفارت انگلیس در تهران اشغال شده است. به نظر میرسید این اقدام درگیری میان تظاهراتکنندگان ایرانی و پلیس را در نزدیک منطقه “آلبرت هال” دامن بزند که در آن پای یکی از افسران پلیس شکست. … [سانسور]
۳۹-در ساعت ۱۳:۰۹ “سالم” سخنگوی تروریستها با مذاکرهکنندگان تماس گرفت و گفت که خواستار ارسال تلکس به تهران است. …[سانسور] در واقع این پیام در بعد از ظهر، مدت زمان زیادی پس از آن از طریق کانالهای دیپلماتیک فرستاده شد.
۴۰- ضربالاجل ساعت ۱۴:۰۰ بدون حادثه خاصی سپری شد. در ساعت ۱۴:۳۰ سالم اعلام کرد در صورتیکه تلفن و تلکس دوباره وصل شود ضربالاجل را تا ساعت ۱۶:۳۰ تمدید خواهد کرد. در صورتی که آنها این کار را نکنند، مسئولیت آن بر عهده پلیس خواهد بود. در ساعت ۱۵:۰۸ وی ۲۵ همبرگر تقاضا کرد. در ساعت ۱۵:۳۹ وی یک مهلت ۱۵ دقیقهای برای ورود آنها داد … [سانسور]
۴۱-…[سانسور]
پیش از آنکه این فراهم شود با این وجود سالم با مذاکرهکننده مجددا در ساعت ۱۶:۴۵ درباره تقاضاهای دیگری صحبت کرد که به گفته خودش آخرین تقاضاها بودند. در صورتیکه این خواستهها تا ساعت ۷ عصر برآورده نشود، تمام گروگانها کشته میشوند.آنها اکنون یک هواپیما برای پرواز خود و گروگانهای ایرانی به خاورمیانه میخواستند. قرار بود خدمه هواپیما اکثرا زن باشند و یک اتوبوس با پنجرههای پردهدار نیز تروریستها و تمام گروگانها را به فرودگاه یعنی جایی که گروگانهای انگلیسی آزاد خواهند شد، منتقل کند. قرار بود سفرای عراق، الجزایر و اردن در فرودگاه منتظر باشند. این اولین نشانه مبنی بر این بود که تروریستها با وجود تمام مقاصد و اهدافشان،از هرگونه تلاش برای ترغیب دولت ایران برای موافقت با آزادسازی زندانیان خوزستان صرفنظر کرده بودند. اولویت آنها اکنون خروج بدون خطر آنها از کشور بود.در حالیکه خواستههای جدید بررسی شده بودند پلیس درباره تمدید فوری ضربالاجل تا ساعت ۲۰:۰۰ مذاکره کرد.
لازم به توضیح است که شمارههای ۴۲ و ۴۳ این سند وجود نداشتند.
۴۴-…[سانسور]
۴۵-…[سانسور] قرار بود نقش سفرا چه چیزی باشد؟…[سانسور]
۴۶-این مورد آخر سوال مهمی بود و همان سوالی است که [چرا] تلاش بمنظور دستیابی به پایانی مذاکرهای برای تسخیر [سفارت ایران] نهایتا ناکام ماند. فاش شد که افراد مسلح حضور سفرا را برای تضمین امنیت خود میخواستند و نمیخواستند تا هیچکدام از آن روشها عملی شود مگر اینکه وی میتوانست این تضمین را ارائه دهد.همه تصور میکردند که شاید ما آماده شدیم تا هواپیما را فراهم کنیم، با امید اینکه این هواپیما برای تروریستها و نه برای گروگانهای آنها باشد و به دلیل این واقعیت ناکام ماند که ما از امضاکنندگان “کنوانسیون جلوگیری و مجازات جنایات علیه اشخاص حفاظت شده بینالمللی” که شامل عوامل دیپلماتیک نیز هست، بودیم. این [کنوانسیون] ما را مجبور میساخت تا یا مسببین یک حمله تروریستی علیه دیپلماتها را به کشورشان بازگردانیم یا با آنها بر اساس قانون خودمان رفتار کنیم (پیوست ۳ برای یادداشتی درباره کنوانسیون فوق را مشاهده کنید). …[سانسور] با اینکه تلاشهای قابل توجهی در روزهای آتی برای حضور سفرا انجام شد، اما در پایان ثابت نشد که آن ممکن است. متاسفانه، این خواستهای بود که تروریستها برآن تمرکز کرده بودند و به همین دلیل از آن صرفنظر نمیکردند.این ناامیدی ناشی از این بنبست بود که نهایتا آنها را در ششم مه به کشتن وادار کرد.
۴۷-…[سانسور]
۴۸-…[سانسور] ناامیدی تروریستها هنگامی مشخص شد که دیدبان پلیس از پنجره سفارت در ساعت ۲۱:۳۴ دیده شد و گفت که اوضاع بدتر شده زیرا از سوی پلیس همکاری وجود نداشت. وی گفت، تروریستها خواستار یک خط تلفن آزاد و یک دستگاه اتوبوس به مقصد “هیترو” شدند (این اولین بار بود که به نام هیترو اشاره شد). آنها گفتند که به پلیس اعتماد ندارند و در صورتیکه پلیس دست به کاری بزند، زندگی وی در خطر خواهد بود.
آنها ضربالاجل جدید فردا ۸ صبح را تعیین کردند اما قطعا عصبی بوده و قصد پرتاب کردن گوشی تلفن به خارج از پنجره را داشتند.
در ساعت ۲۲:۲۵ دیده بان پلیس مجددا از پنجره دیده شد و گفت که به وی گفته شده تا ظرف یک ساعت با مردی از شبکه “بیبیسی” که برای گروگان “سیم هریس″ آشناست در درب جلویی برنامهای داشته باشند. وی به بیبیسی تعدادی شماره تلفن داد و گفت که به گروگانها گفته شده است که قرار است این آخرین شب آنها باشد. …[سانسور]
۴۹- این گزینه در این نقطه بین انجام کاری برای عمومی ساختن نسبتا سریع کردن مجموعه تقاضاهای جدید به امید آرام کردن اوضاع بود، یا موافقت با تولید برنامه گزارشگر بیبیسی در روز بعد…[سانسور] در ساعت ۰۰:۴۸ دقیقه بامداد از محل گروگانگیری گزارش شد که تروریستها در حال حاضر به نظر مصمم و نه به شدت عصبی هستند. آنها ضربالاجل ۰۸:۰۰ صبح را تکرار کردند اما همچنین از پلیس درخواست کردند تا با آنها مجددا در آن زمان در تماس باشد. …[سانسور]
۵۰- توجه بینالمللی به تسخیر [سفارت ایران] در طول روز افزایش یافته بود. “کرت والدهایم” دبیر کل [وقت] سازمان ملل تسخیر سفارت را به عنوان یک اقدام تروریستی محکوم کرد و خواستار خویشتنداری و آزادی بدون خطر گروگانها شد. وی گفت، این رویداد تاسف بار دیگری است که که منجر به تسخیر غیرقانونی ساختمانهای دیپلماتیک و نگهداری گروگانها شده که نقض صریح کنوانسیونهای بینالمللی است که بر مصونیت چنین ساختمانها و پرسنلهایی تاکید میکند.
خبرگزاری عراق در بیروت به نقل از سه گروه تاکنون، گمنام گزارش داد که آنها مسئول عملیات لندن [تسخیر سفارت] هستند. آنها “سازمان سیاسی خلق عرب”، “جنبش تودههای عرب” و “جنبش مبارزان خلق عرب مسلمان” بودند. خبرگزاری عراق همچنین بیانیهای را از بغداد منتشر کرد که همدردی رسمی در قبال عملیات [تسخیر سفارت] را اعلام میکرد و تصریح کرد که اکنون زمان زدن ضربه کاری به آنچه آنها “نژاد پرستی ایرانی” توصیف میکردند است که استان نفت خیز خوزستان را اشغال کردهاند. قطب زاده در ابوظبی دولت عراق را متهم کرد و آن را عامل امپریالیسم آمریکایی و صهیونیزم خواند. وی گفت: “ایران تسلیم تهدید ابرقدرتها یا تعداد کمی تروریست نخواهد شد.” [قطبزاده] گفت که نظر به دیپلماتهای آمریکایی که در تهران نگهداری میشوند، وی هیچگونه تمسخر در ایرانیهایی که در سفارت [ایران در لندن] گروگان گرفته شده مشاهده نکرده است. وی گفت: “اشغال [لانه جاسوسی آمریکا در تهران] واکنشی به ۲۵ سال سرکوبی و کشتار در ایران است. ما اشغال سفارت خود را که به طور کلی در یک سرزمین خارجی مردم خارجی قرار دارد، محکوم میکنیم و این [اقدامی است که] ارتباطی به موضوع (sic) ندارد. وی در ادامه گفت که دولت ایران اختیار تام به دولت انگلیس داده است تا بهترین روش را برای پایان دادن موضوع گروگانگیری در نظر بگیرد. …[گروگانگیری]
۵۱-…[سانسور] متاسفانه این بیانیه به شکل زیادی سبک و محتوای سخنرانی روز کارگر آقای بنی صدر رئیس جمهوری ایران را تحت تاثیر قرار نمیداد که گفته بود ایرانیها آماده پذیرفتن شهادت فرزندانشان در انگلیس هستند. تنها بیانیه مفیدی که از تهران آمد از طرف دکتر “صلاحی” سخنگوی وزارت امور خارجه بود که به تهدیدهایی که برای اشغال سفارت انگلیس در تهران صورت گرفته بود، اشاره میکرد. وی گفت، او اطلاعاتی دریافت کرده بود مبنی بر اینکه افراد خاصی قصد اشغال سفارت [انگلیس در تهران] را دارند و وی به شهروندان تهرانی هشدار داد که چنین تحریکات و توطئهها کار “آمریکای جهانخوار و رژیم بعثی خائن عراق” است که سعی در افزایش تبلیغات آنها علیه ایران و سوءاستفاده از اوضاع دارند. وی از تمام ایرانیها خواست تا آرام باشند و در قبال تهدیدات ضد انقلابی هوشیار باشند. در واقع سفیر، سفارت را روز پس از دریافت تهدید تلفنی انفجار، آن را تعطیل کرد. رویترز از افزایش حلقه امنیتی شامل گشتیهای جیپ و ۱۲ پلیس مسلح به تفنگهای اتوماتیک در اطراف درهای اصلی گزارش داد. به نظر میرسید یک سوء تعبیر از این فعالیت، منبع گزارش قبلی بود مبنی بر اینکه سفارت اشغال شده است. روز بعد از آن رادیو تهران لحن صراحتا خصمانه را که تا حدی توسط گزارشهای خبرگزاری فرانسه و خبرگزاری اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد بود مبنی بر اینکه افراد مسلح خواستار مبادله گروگانهای آمریکایی شدند، پذیرفت. به نظر میرسید این از تقاضای ارائه شده توسط یکی از نمایندگان مجلس [که نامش ذکرنشده] در روز قبل نشات گرفته باشد که گفته بود چنین مبادلهای باید صورت پذیرد. رادیو تهران از این نتیجه گیری کرد که تمام رویداد [اشغال سفارت ایران] توسط اطلاعات انگلیس و سیا [سازمان جاسوسی آمریکا] طراحی شده است. آنها همچنین به لحن یادداشت خانم تاچر [نخست وزیر انگلیس] به آقای بنی صدر اعتراض کرده بودند زیرا آنها آن را به تلاشی برای آموختن درسی درباره مصونیت دیپلماتیک به ایران، تلقی کردند. آنها با این امید دینی پایان دادند که ” انشاءالله مادر دموکراسی در بدنیا آوردن این جدیدترین کودک خواهد مرد” (یعنی توطئه اشغال سفارت).
۵۲-…[سانسور]
به گزارش فارس، در ادامه ذکر وقایع گروگانگیری شش روزه سفارت ایران در لندن در این شماره به شرح بخش اول رویدادهای روز سوم میپردازیم.
در ابتدای صفحه عنوان روز سوم جمعه دوم مه ۱۹۸۰ به چشم میخورد.
۵۳- برخلاف شب قبل تروریستها و گروگانها از روی میل زیاد آرام نبودند. …[سانسور] دیدهبان پلیس گفت که روحیه کاملا بالا بود و اینکه هرکسی، شامل کاردار سفارت، تصدیق کرد که با آنها به خوبی رفتار شده است. پلیس از این امر نتیجه گرفت که … برای همدلی اسیرکنندگان و گروگانها در حال آغاز شدن بود و اینکه تروریستها در حال حاضر برای شب آرام میشوند، با انتظارات قابل توجهی برای صبح. …[سانسور]
۵۴-…[سانسور]
۵۵-…[سانسور]
۵۶- در همین حال مقامات ایران اعمال فشار خود را از ناحیهای دیگر آغاز کردند. رادیو تهران گزارش داد دانشجویانی که خارج از سفارت تظاهرات کردهاند به صورت نامناسبی با آنها رفتار میشود و دادن غذا و پتو به آنها با وجود هوای بسیار سرد، رد شده است. “افسر مطبوعاتی رئیس جمهور” درباره این موضوع مورد بازجویی قرار گرفت و “سر جان گراهام” در ساعت ۰۶:۵۰ تماس گرفت تا موقعیت را چک کند. به وی گفته شد که دانشجویان در یک حلقه قرار داشتند و به آنها اجازه داده شد تا برای دریافت غذا و آب محل را ترک کنند اما پس از آن اجازه بازگشت به آنها داده نمیشد. همه چیز ظاهرا در تهران آرام بود اما طی مدت روز تبادل تلگرامی بین سر جان گراهام و “لرد کارینگتون” صورت گرفت که تصمیم بر فراخواندن سر جان و کاهش کارمندان در سفارت ما [انگلیس] به کمترین تعداد به دلیل تهدیدهای صورت گرفته علیه سفارت گرفته شد. این حقیقت که اخیرا درگیریهایی در لندن بین پلیس و حامیان طرفدار [آیتالله] خمینی [ره] و نتیجه مبهم تسخیر [سفارت ایران] که هر چه باشد میتواند به ضرر ما تبدیل شود، این موضوع را محتاط ساخته است.
۵۷- مذاکرات با سالم در ساعت ۰۸:۱۰ هنگامیکه وی گوشی تلفن را گذاشت، ناامیدانه آغاز شد و وی گفت: “حالا ما گروگانها را خواهیم کشت. ما از چهارشنبه زمان کافی در اختیار شما قرار دادهایم و شما هیچ کاری انجام ندادهاید.” …[سانسور] سالم تایید کرد که آنها اکنون تقاضای آزادی ۹۱ زندانی در خوزستان را کنار گذاشتهاند و در حال حاضر تنها خواستار یک هواپیما برای خارج کردن آنها از کشور [انگلیس] هستند. تنش افزایش یافته در سفارت به دلیل اینکه یکی از دستگاهها صدای زنی را که جیغ میکشید و میگفت من را روی زمین نکشید، افزایش یافت. …[سانسور]
۵۸- پرسنل بیبیسی که لحظاتی پس از ساعت ۹ صبح به محل سفارت رسید، “تونی کراب” سردبیر اخبار تلویزیون بیبیسی بود. …[سانسور]
۵۹- کراب بعدها شرح داد که چگونه وی با مذاکره کننده تا جلوی سفارت یعنی جاییکه این مذاکره کننده برای سالم فریاد میکشید، پیش رفته است:
تحرکاتی در پنجره طبقه همکف در سمت راست درب جلویی وجود داشت.پردههای ضخیمی که که روی پنجره کشیده شده بود تکان خورد و یک نفر از شکاف درون پردهها به بیرون نگاه کرد. نمیتوانم بگویم که چه کسی بود. بعد از آن پردهها توسط مردی که تصور میکنم نهایتا به عنوان مترجم عمل کرد، از هم جدا شد. من این مرد را یک عرب، تقریبا در دهه چهارم عمر و با قدی متوسط توصیف میکنم. من فکر میکنم این کسی بود که در آن زمان پنجره بالارو [ارسی] را به اندازه ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر بازکرد تا بتوانیم صحبت کنیم. در آن زمان “سیم هریس″ جلوی پنجره آمد و من از حضور مرد دیگری آگاه بودم که کمی عقبتر در اتاق ایستاده بود. این مرد، عربی تقریبا ۲۰ ساله، ریز نقش (احتمالا یک متر و ۶۰ سانت) بود. وی در جلوی خود چیزی که من تصور میکنم یک اسلحه خودکار بود داشت. آن [اسلحه] قطعا یک اسلحه خودکار یا تپانچه نبود. سیم بعد از آن با من صحبت کرد. وی گفت “شما باید این موضوع را به دولت ارجاع دهید که چگونه پلیس عمل کند. آنها تلفنها و تلکس را قطع کردهاند تا مقامات ایران نتوانند ارتباط برقرار کنند. دیروز دو بیانیه درباره میانجیگری وجود داشت.” من گفتم “پیشنهاد میانجیگری چیست؟” سیم و مردی که به عنوان مترجم عمل میکرد توضیح دادند که این تقاضایی برای سفرای الجزایر، اردن و عراق به علاوه یک نماینده از صلیب سرخ برای میانجیگری بوده است. این سفرا به همراه گروگانها ایرانی وارد هواپیما میشوند و گروگانهای غیرایرانی را در فرودگاه ترک میکنند. سیم گفت “من واقعا بر این باورم این افراد صداقت دارند. آنها احمق نیستند. آنها افراد تحصیل کرده دانشگاهی فوقالعاده باهوشی هستند. این تنش بسیار طولانی شده است. آنها خواستار توقف این تنش شدهاند. ما روابط بسیار خوبی با اسیرکنندگانمان برقرار کردهایم اما پلیس مصمم به به هم ریختن اوضاع با ایجاد کردن تردید است.” طی دوره ساکت دیشب صداهایی شبیه صدای سوراخ کردن شنیدند. این امر آنها را سراسیمه کرد. صبح امروز این گروه به یکی از گروگانها (ایرانی) گفت در صورتی که پلیس همکاری نکند آنها به وی تیراندازی خواهند کرد. در این لحظه این گروگان ظاهرا دچار حمله قلبی سبکی شد…
دیده بان پلیس به پنجره نزدیک شد و توضیح داد که این گروگان ظاهرا تشنج عصبی داشته و اوضاع قلبی… داشته است. سیم به پنجره بازگشت و گفت که وی کاملا سیاست آرامش طلبانه پلیس را درک میکند اما آنها پرخاشگری روانشناختی از خود نشان دادهاند….مترجم گفت که وابسته فرهنگی سفارت میخواست چیزی به ما بگوید. وی از وسط پنجره نزدیک من آمد. وی مردی با صورت گرد، موی کم، میانسال با کبودی بزرگی زیر چشم راستش بود. وی گفت “آنها برادران ما هستند. ما همگی مسلمان هستیم.”